نشسته با شست
Friday, April 24, 2015
بارانِ بعد از ظهر
باران می بارد و تو را میخواهد که صدا بزنی نایلون ها را بکش بر اسباب بی حفاظ بالکن .. رخت ها را بردار، پنجره را بگشا .. تو را می خواهد که بهانه ای باشد برای صدایت
2 comments:
فاطی
May 7, 2015 at 9:38 PM
This comment has been removed by the author.
Reply
Delete
Replies
نشسته با شست
May 8, 2015 at 12:12 PM
البته کامنتُ پاک کردی و نفهمیدم چی نوشته بودی !
Delete
Replies
Reply
Reply
Add comment
Load more...
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
This comment has been removed by the author.
ReplyDeleteالبته کامنتُ پاک کردی و نفهمیدم چی نوشته بودی !
Delete